❞ كتاب داستان اسلام صحابه ❝  ⏤ عبدالله بن عبدالعزیز الجبرين

❞ كتاب داستان اسلام صحابه ❝ ⏤ عبدالله بن عبدالعزیز الجبرين







1ـ از عروة بن زبيرم روايت است كه گفت: يكي از همسايههاي خديجه بنت
خويلدك براي من تعريف كرد كه او از پيامبرص شنيده در حاليكه به خديجه ك مي-
گفت: «اي خديجه! به االله قسم لات را نميپرستم و به االله قسم كه هيچگاه عزي را
1 نميپرستم.» زبير گفت: آنگاه خديجه ك گفت: لات را رها كن! عزي را رها كن!
(راوي) گويد: لات و عزي بت آنها بودند كه آنها را عبادت ميكردند، سپس دراز مي-
2 كشيدند.
2ـ از عايشهل نقل است كه گفت: اولين چيزي كه با آن وحي بر پيامبرص آغاز
گشت، رؤياي صادق در خواب بود. پيامبرص هر خوابي كه ميديد، مانند سپيده صبح
به وقوع ميپيوست، سپس خلوت گزيني در نظرش خوشايند جلوه داده شد. او در غار
حرا خلوت ميكرد و تحنث مينمود ـ يعني چند شب مشخص و معيني را عبادت مي-
نمود ـ قبل از آنكه به ميان اهلش باز گردد و براي اين كار توشه و زاد بر گيرد، سپس به
سوي خديجه باز ميگشت و براي مانند آن، توشه بر ميگرفت، تا اينكه حق به سوي او

1 (به احتمال زياد اين مقوله قبل از بعثت بوده باشد. نگا: حاشيه السندي علي المسند 29 /467.
2 (روايت از امام احمد (17947 (و اسنادش صحيح است، رجالش، رجال صحيحين است جز همسايه خديجه كه
صحابي مجهول است و مجهول بودنش مشكلي ايجاد نميكند.

و او در غار حرا بود. 1 آمد
آنگاه فرشته (يعني جبرئيل ×) به سوي او آمد و گفت: بخوان! پيامبرص فرمود:
من خواندن بلد نيستم! پيامبرص گفت: مرا گرفت و فشار داد، تا جاييكه اذيت شدم،
سپس مرا رها كرد و گفت: بخوان! گفتم: من خواندن بلد نيستم، آنگاه دوباره مرا گرفت
و فشار داد، تا جاييكه اذيت شدم، سپس مرا رها كرد و گفت: بخوان! گفتم: من خواندن
و گفت: 2 بلد


«(اي محمد! بخوان چيزي را كه به تو وحي ميشود. آن را بياغاز و) بخوان به نام
پروردگارت. آن كه (همه جهان را) آفريده است. انسان را از خون بسته آفريده است. بخوان!
پروردگار تو بزرگوارترو بخشندهتر است.»
رسول خداص با اين حالت بازگشت در حاليكه قلبش ميلرزيد و بر خديجهك دختر
خويلد وارد شد و گفت: مرا بپوشان! مرا بپوشان! آنگاه او را پوشاندند، تا اينكه ترس و
وحشت از او رخت بربست، جريان را به خديجه ك گفت و گفت: من از خودم
ميترسم.






در داستانهای مسلمان شدن صحابه کرام رضی الله عنهم اجمعین داستانهای عبرت انگیز برای امت اسلامی نهفته زیرا آنها نسل تربیت شده نبوت و شاگردان مکت برسالت بودند
عبدالله بن عبدالعزیز الجبرين - اسم: عبد الله عبد العزيز بن حمادة الجبرين
* ولد في بلدة الرين التابعة لمحافظة القويعية عام1378 هـ.
* درس المرحلة الابتدائية و المرحلة المتوسطة والمرحلة الثانوية في محا فظة القويعيةْْْْْْ،ثم التحق بكلية الشريعة بالرياض،وتخرج منها عام1402 هـ.
*



❰ له مجموعة من الإنجازات والمؤلفات أبرزها ❞ قاتلان حسین رضی الله عنه را بشناسید ❝ ❞ شیعه و حسینیه ها ❝ ❞ داستان اسلام صحابه ❝ ❱
من كتب إسلامية بلغات أخرى - مكتبة كتب إسلامية.

نبذة عن الكتاب:
داستان اسلام صحابه







1ـ از عروة بن زبيرم روايت است كه گفت: يكي از همسايههاي خديجه بنت
خويلدك براي من تعريف كرد كه او از پيامبرص شنيده در حاليكه به خديجه ك مي-
گفت: «اي خديجه! به االله قسم لات را نميپرستم و به االله قسم كه هيچگاه عزي را
1 نميپرستم.» زبير گفت: آنگاه خديجه ك گفت: لات را رها كن! عزي را رها كن!
(راوي) گويد: لات و عزي بت آنها بودند كه آنها را عبادت ميكردند، سپس دراز مي-
2 كشيدند.
2ـ از عايشهل نقل است كه گفت: اولين چيزي كه با آن وحي بر پيامبرص آغاز
گشت، رؤياي صادق در خواب بود. پيامبرص هر خوابي كه ميديد، مانند سپيده صبح
به وقوع ميپيوست، سپس خلوت گزيني در نظرش خوشايند جلوه داده شد. او در غار
حرا خلوت ميكرد و تحنث مينمود ـ يعني چند شب مشخص و معيني را عبادت مي-
نمود ـ قبل از آنكه به ميان اهلش باز گردد و براي اين كار توشه و زاد بر گيرد، سپس به
سوي خديجه باز ميگشت و براي مانند آن، توشه بر ميگرفت، تا اينكه حق به سوي او

1 (به احتمال زياد اين مقوله قبل از بعثت بوده باشد. نگا: حاشيه السندي علي المسند 29 /467.
2 (روايت از امام احمد (17947 (و اسنادش صحيح است، رجالش، رجال صحيحين است جز همسايه خديجه كه
صحابي مجهول است و مجهول بودنش مشكلي ايجاد نميكند.

و او در غار حرا بود. 1 آمد
آنگاه فرشته (يعني جبرئيل ×) به سوي او آمد و گفت: بخوان! پيامبرص فرمود:
من خواندن بلد نيستم! پيامبرص گفت: مرا گرفت و فشار داد، تا جاييكه اذيت شدم،
سپس مرا رها كرد و گفت: بخوان! گفتم: من خواندن بلد نيستم، آنگاه دوباره مرا گرفت
و فشار داد، تا جاييكه اذيت شدم، سپس مرا رها كرد و گفت: بخوان! گفتم: من خواندن
و گفت: 2 بلد


«(اي محمد! بخوان چيزي را كه به تو وحي ميشود. آن را بياغاز و) بخوان به نام
پروردگارت. آن كه (همه جهان را) آفريده است. انسان را از خون بسته آفريده است. بخوان!
پروردگار تو بزرگوارترو بخشندهتر است.»
رسول خداص با اين حالت بازگشت در حاليكه قلبش ميلرزيد و بر خديجهك دختر
خويلد وارد شد و گفت: مرا بپوشان! مرا بپوشان! آنگاه او را پوشاندند، تا اينكه ترس و
وحشت از او رخت بربست، جريان را به خديجه ك گفت و گفت: من از خودم
ميترسم.






در داستانهای مسلمان شدن صحابه کرام رضی الله عنهم اجمعین داستانهای عبرت انگیز برای امت اسلامی نهفته زیرا آنها نسل تربیت شده نبوت و شاگردان مکت برسالت بودند .
المزيد..

تعليقات القرّاء:

عنوان صفحه
درس اول: داستان مسلمان شدن ام المؤمنين خديجه و پسر عمويش ورقه بن نوفل.........................................9
درس دوم: داستان مسلمان شدن بهترين اين امت بعد از پيامبرج يعني ابوبكر صديقس...............................17
درس سوم: داستان مسلمان شدن خليفه راشد عمربن خطابس..................................................................21
درس چهارم: داستان مسلمان شدن خليفه راشد عثمان بن عفانس..............................................................30
درس پنجم: داستان مسلمان شدن خليفه راشد، علي بن ابي طالبا و جماعتي از سابقين در گرويدن به اسلام...34
درس ششم: داستان مسلمان شدن سعد بن ابي وقاصس ............................................................................40
درس هفتم: داستان مسلمان شدن عمرو بن عبسه سلميس.........................................................................46
درس هشتم: داستان مسلمان شدن عبداالله بن مسعودس...............................................................................53
درس نهم: مسلمان شدن ابوذرس و قومش غفار.........................................................................................57
درس دهم: مسلمان شدن ضماد بن ثعلبه ازديس.......................................................................................64
درس يازدهم: داستان مسلمان شدن عثمان بن مظعون جمحيس................................................................ .69
درس دوازدهم: داستان مسلمان شدن حمزه بن عبدالمطلب عموي پيامبرث و ركانه بن عبد يزيد بن هاشم بن
مطلب بن عبد مناف..................................................................................................................................74
درس سيزدهم: داستان مسلمان شدن بعضي از جنها در آغاز بعثت...............................................................79
درس چهاردهم: داستان مسلمان شدن اصحمه نجاشي پادشاه حبشه............................................................84
درس پانزدهم: داستان مسلمان شدن اياس بن معاذ.....................................................................................90

درس شانزدهم: داستان مسلمان شدن عداس..............................................................................................93
درس هفدهم: داستان مسلمان شدن اولين افراد انصار به سبب استفتاح يهود بر آنها و خبر دادن آنها به اينكه
بعثت پيامبرث نزديك است......................................................................................................................99
درس هيجدهم: داستان مسلمان شدن بعضي از انصار و بيعت عقبه اول...................................................... 104
درس نوزدهم: داستان مسلمان شدن اسيد بن حضير و سعد بن معاذ و قومشان بني عبدالاشهل................... 109
درس بيستم: داستان مسلمان شدن بسياري از انصار در بيعت عقبه دوم..................................................... 114
درس بيست و يكم: داستان مسلمان شدن عبداالله بن عمرو بن حرام و ماجراي بيعت عقبه دوم بطور مفصل . 119
درس بيست و دوم: داستان مسلمان شدن يك باديهنشين و داستان مسلمان شدن چوپاني در روز هجرت ... 125
درس بيست و سوم: داستان مسلمان شدن دانشمند (يهودي) عبداالله بن سلامس......................................... 131
درس بيست و چهارم: داستان مسلمان شدن سلمان فارسيس.................................................................. 137
درس بيست و پنجم: ادامه داستان مسلمان شدن سلمانس....................................................................... 145
درس بيست و ششم: داستان مسلمان شدن ابوطلحه انصاريس................................................................ 152
درس بيست و هفتم: داستان مسلمان شدن دو نفر از مشركان شجاع.......................................................... 156
درس بيست و هشتم: داستان مسلمان شدن جبير بن مطعمس................................................................... 161
درس بيست و نهم: داستان مسلمان شدن عمير بن وهبس ...................................................................... 165
درس سي ام: داستان مسلمان شدن زيد بن سعنهس................................................................................. 173
درس سي و يكم: داستان مسلمان شدن قبيله « عبدالقيس »و تشريف فرمايي هيئت آنها............................ 178
درس سي و دوم: بقيه داستان هيئت « عبدالقيس ».................................................................................. 184

درس سي و سوم: داستان مسلمان شدن فرات بن حيان عجلي و داستان مسلمان شدن حرمله انصاري بعد از
نفاقش.................................................................................................................................................. 188
درس سي و چهارم: داستان مسلمان شدن دو مرد كه به شهادت رسيدند در حاليكه اصلاً نمازي نخوانده بودند
192 ............................................................................................................................................................
درس سي و پنجم: داستان مسلمان شدن بعضي از جنها در مدينه منوره..................................................... 196
درس سي و ششم: صلح حديبيه و داستان مسلمان شدن مغيره بن شعبهس................................................ 202
درس سي و هفتم: ادامه داستان صلح حديبيه و داستان مسلمان شدن ابوبصير و همراهانش........................ 212
درس سي و هشتم: داستان مسلمان شدن گروهي از زنان بعد از صلح حديبيه........................................... 220
درس سي و نهم: داستان مسلمان شدن خزاعه......................................................................................... 224
درس چهلم: داستان مسلمان شدن غلام يهودي و ابورافع قبطي................................................................. 230
درس چهل و يكم: داستان مسلمان شدن اسيد بن سعيه و ثعلبه بن سعيه و اسد بن عبيد ............................. 233
درس چهل و دوم: داستان مسلمان شدن جماعتي از قبيله دوس............................................................... 239
درس چهل و سوم: داستان مسلمان شدن ثمامه بن اثالس....................................................................... 242
درس چهل و چهارم: داستان مسلمان شدن عمروبن عاص و خالد بن وليدس ........................................... 247
درس چهل و پنجم: داستان مسلمان شدن عمروبن عاص و بيعت مفصل وي ............................................. 252
درس چهل و ششم: داستان مسلمان شدن ابوسفيان بن حارث و عبداالله بن ابي اميه................................... 255
درس چهل و هفتم: داستان مسلمان شدن ابوسفيان بن حربس به هنگام فتح مكه.................................... 263
درس چهل و هشتم: داستان مسلمان شدن اهل مكه در روز فتح مكه و مسلمان شدن مؤذن آنها................. 270
درس چهل و نهم: داستان مسلمان شدن ابوقحافه..................................................................................... 273

درس پنجاه: داستان مسلمان شدن عكرمه و عبداالله بن ابي سرح............................................................... 276
درس پنجاه و يكم: داستان مسلمان شدن صفوان بن اميه بن خلفس........................................................ 279
درس پنجاه و دوم: داستان هوازن........................................................................................................... 281
درس پنچاه و سوم: داستان مسلمان شدن قبيله ثقيف............................................................................... 289
درس پنجاه و چهارم: داستان مسلمان شدن عثمان بن ابوالعاص ثقفي و تشريف فرمايي او همراه با هيئت ثقيف
293 ............................................................................................................................................................
درس پنجاه و پنجم: بيعت آن پسر بچه و كسي كه دچار بيماري واگيردار شده بود..................................... 298
درس پنجاه و ششم: داستان مسلمان شدن وحشي بن حرب حبشيس...................................................... 301
درس پنجاه و هفتم: داستان مسلمان شدن كعب بن زهيرس...................................................................... 307
درس پنجاه و هشتم: داستان مسلمان شدن سلمه بن قيص جرمي و قومش جرم........................................ 314
درس پنجاه و نهم: داستان مسلمان شدن عدي بن حاتم طائي................................................................... 318
درس شصتم: داستان مسلمان شدن كنده و تشريف فرمايي هيئت آنها........................................................ 322
درس شصت و يكم: داستان مسلمان شدن بني منتفق و تشريف فرمايي نماينده آنها ................................... 327
درس شصت و دوم: داستان مسلمان شدن حمير و تشريف فرمايي هيئت آنها............................................ 331
درس شصت و سوم: داستان مسلمان شدن جابر بن سليم تميمي............................................................... 334
درس شصت و چهارم: داستان مسلمان شدن قيس بن عاصم سعدي تميمي و تشريف فرمايي او همراه با هيئت
تميم ..................................................................................................................................................... 338
درس شصت و پنجم: داستان مسلمان شدن اشعريها و تشريف فرمايي هيئت آنها ....................................... 344
درس شصت و ششم: داستان مسلمان شدن ضمام بن ثعلبه و قومش بني سعد بني بكر............................... 348

درس شصت و هفتم: داستان مسلمان شدن معاويه بن حيده قشيري.......................................................... 353
درس شصت و هشتم: داستان مسلمان شدن زهير بن اقيش و تشريف فرمايي هيئت آنان............................ 357
درس شصت و نهم: داستان مسلمان شدن صفوان بن قدامه....................................................................... 361
درس هفتادم: داستان مسلمان شدن حصين بن عبيد خزاعي و پسرش عمران............................................. 366
داستان هفتاد و يكم: داستان مسلمان شدن بني عامر و بني اسد و تشريف فرمايي هيئت آنها ...................... 369
درس هفتاد و دوم: داستان مسلمان شدن مزينه و آمدن هيئت آنها............................................................. 374
درس هفتاد و سوم: داستان مسلمان شدن بني حنيفه و آمدن هيئت آنها و ماجراي مسيلمه كذاب................ 377
درس هفتاد و چهارم: داستان مسلمان شدن جماعتي از بني حنيفه و مردي از بني ضبيعه و آمدن آنها......... 381
درس هفتاد و پنجم: داستان آمدن طارق محاربي و يارانش كه مسلمان و مطيع شده بودند.......................... 384
درس هفتاد و ششم: داستان مسلمان شدن وائل بن حجر و آمدن او.......................................................... 388
درس هفتاد و هفتم: داستان مسلمان شدن حكم بن حزن كلفي و جماعتي از قومش بني كلفه و آمدن آنها... 392
درس هفتاد و هشتم: داستان مسلمان شدن جماعتي از زنان و بيعت آنها ................................................... 396
درس هفتاد و نهم: داستان مسلمان شدن مادر ابوهريره............................................................................. 400
درس هشتادم: داستان مسلمان شدن ضرار بن ازورس ............................................................................. 404
درس هشتاد و يكم: داستان مسلمان شدن يك نفر اعرابي كه بيعت كرده بود، سپس خواست كه بيعتش فسخ
گردد.................................................................................................................................................... 409
درس هشتاد و دوم: داستان مسلمان شدن دو مرد از مذحج...................................................................... 413
درس هشتاد و سوم: داستان مسلمان شدن جرير بن عبداالله بجليس......................................................... 417
درس هشتاد و چهارم: داستان مسلمان شدن قبيله همدان......................................................................... 422

درس هشتاد و پنجم: داستان مسلمان شدن قبيله بجيله و آمدن آنها و مسلمان شدن كسي كه در يمن با تيرها،
فال ميگرفت........................................................................................................................................ 426
درس هشتاد و ششم: داستان مسلمان شدن آل ديلم از فرزندان پادشاهان يمن و آمدن هيئت آنها............... 430
درس هشتاد و هفتم: داستان مسلمان شدن مردي كه بلافاصله بعد از مسلمان شدنش فوت كرد.................. 433
درس هشتاد و هشتم: داستان مسلمان شدن يكي از قبايل مشركان ........................................................... 436
درس هشتاد و نهم: داستان مسلمان شدن بني جذيمه و عبادة الضبي......................................................... 441
درس نود: داستان مسلمان شدن يكي از مشركان در ميدان جنگ آن وقت كه مسلماني شمشيرش را بالاي
سرش گرفت......................................................................................................................................... 444
درس نود و يكم: داستان مسلمان شدن تميم داري و داستان جساسه........................................................ 447
درس نود و دوم: داستان زني سيه چرده كه داراي گردنبندي چرمي بود.................................................... 454
درس نود و سوم: داستان مسلمان شدن هرمزان (يكي از فرماندهان ايران ) ............................................... 459

 

 


1ـ از عروة بن زبيرم روايت است كه گفت: يكي از همسايههاي خديجه بنت
خويلدك براي من تعريف كرد كه او از پيامبرص شنيده در حاليكه به خديجه ك مي-
گفت: «اي خديجه! به االله قسم لات را نميپرستم و به االله قسم كه هيچگاه عزي را
1 نميپرستم.» زبير گفت: آنگاه خديجه ك گفت: لات را رها كن! عزي را رها كن!
(راوي) گويد: لات و عزي بت آنها بودند كه آنها را عبادت ميكردند، سپس دراز مي-
2 كشيدند.
2ـ از عايشهل نقل است كه گفت: اولين چيزي كه با آن وحي بر پيامبرص آغاز
گشت، رؤياي صادق در خواب بود. پيامبرص هر خوابي كه ميديد، مانند سپيده صبح
به وقوع ميپيوست، سپس خلوت گزيني در نظرش خوشايند جلوه داده شد. او در غار
حرا خلوت ميكرد و تحنث مينمود ـ يعني چند شب مشخص و معيني را عبادت مي-
نمود ـ قبل از آنكه به ميان اهلش باز گردد و براي اين كار توشه و زاد بر گيرد، سپس به
سوي خديجه باز ميگشت و براي مانند آن، توشه بر ميگرفت، تا اينكه حق به سوي او

1 (به احتمال زياد اين مقوله قبل از بعثت بوده باشد. نگا: حاشيه السندي علي المسند 29 /467.
2 (روايت از امام احمد (17947 (و اسنادش صحيح است، رجالش، رجال صحيحين است جز همسايه خديجه كه
صحابي مجهول است و مجهول بودنش مشكلي ايجاد نميكند.

و او در غار حرا بود. 1 آمد
آنگاه فرشته (يعني جبرئيل ×) به سوي او آمد و گفت: بخوان! پيامبرص فرمود:
من خواندن بلد نيستم! پيامبرص گفت: مرا گرفت و فشار داد، تا جاييكه اذيت شدم،
سپس مرا رها كرد و گفت: بخوان! گفتم: من خواندن بلد نيستم، آنگاه دوباره مرا گرفت
و فشار داد، تا جاييكه اذيت شدم، سپس مرا رها كرد و گفت: بخوان! گفتم: من خواندن
و گفت: 2 بلد


«(اي محمد! بخوان چيزي را كه به تو وحي ميشود. آن را بياغاز و) بخوان به نام
پروردگارت. آن كه (همه جهان را) آفريده است. انسان را از خون بسته آفريده است. بخوان!
پروردگار تو بزرگوارترو بخشندهتر است.»
رسول خداص با اين حالت بازگشت در حاليكه قلبش ميلرزيد و بر خديجهك دختر
خويلد وارد شد و گفت: مرا بپوشان! مرا بپوشان! آنگاه او را پوشاندند، تا اينكه ترس و
وحشت از او رخت بربست، جريان را به خديجه ك گفت و گفت: من از خودم
ميترسم.

1

 


 در داستانهای مسلمان شدن صحابه کرام رضی الله عنهم اجمعین داستانهای عبرت انگیز برای امت اسلامی نهفته زیرا آنها نسل تربیت شده نبوت و شاگردان مکت برسالت بودند



حجم الكتاب عند التحميل : 3.1 ميجا بايت .
نوع الكتاب : pdf.
عداد القراءة: عدد قراءة داستان اسلام صحابه

اذا اعجبك الكتاب فضلاً اضغط على أعجبني
و يمكنك تحميله من هنا:

تحميل داستان اسلام صحابه
شكرًا لمساهمتكم

شكراً لمساهمتكم معنا في الإرتقاء بمستوى المكتبة ، يمكنكم االتبليغ عن اخطاء او سوء اختيار للكتب وتصنيفها ومحتواها ، أو كتاب يُمنع نشره ، او محمي بحقوق طبع ونشر ، فضلاً قم بالتبليغ عن الكتاب المُخالف:

برنامج تشغيل ملفات pdfقبل تحميل الكتاب ..
يجب ان يتوفر لديكم برنامج تشغيل وقراءة ملفات pdf
يمكن تحميلة من هنا 'http://get.adobe.com/reader/'

المؤلف:
عبدالله بن عبدالعزیز الجبرين - Abdullah bin Abdul Aziz al Jabarin

كتب عبدالله بن عبدالعزیز الجبرين اسم: عبد الله عبد العزيز بن حمادة الجبرين * ولد في بلدة الرين التابعة لمحافظة القويعية عام1378 هـ. * درس المرحلة الابتدائية و المرحلة المتوسطة والمرحلة الثانوية في محا فظة القويعيةْْْْْْ،ثم التحق بكلية الشريعة بالرياض،وتخرج منها عام1402 هـ. * ❰ له مجموعة من الإنجازات والمؤلفات أبرزها ❞ قاتلان حسین رضی الله عنه را بشناسید ❝ ❞ شیعه و حسینیه ها ❝ ❞ داستان اسلام صحابه ❝ ❱. المزيد..

كتب عبدالله بن عبدالعزیز الجبرين